عنوان مقاله
پايان جهان
محمد علي رضائي اصفهاني
متن مقاله
قرآن کريم قيامت را پايان جهان معرفي ميکند و آغاز جهاني ديگر. اين کتاب آسماني در آيات متعددي سخن از حوادثي ميگويد که در آستانه قيامت رخ ميدهند و برخي از آنها نشانههاي قيامت شمرده ميشوند. مفسران و صاحب نظران علوم کيهان شناسي در مورد پايان جهان فعلي به چند دسته از آيات نظر دارند:
الف : آياتي که اشاره به مرگ خورشيد و ستارگان ميکند.
﴿وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى﴾[1]
«و خورشيد و ماه را رام گردانيد، هر کدام براي مدتي معين به سير خود ادامه ميدهند».
﴿إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ﴾[2]
«آنگاه که خورشيد به تاريکي گرايد و آنگاه که ستارگان خاموش شوند».
ب ـ آيهاي که به شکافتن ماه اشاره دارد:
﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ﴾[3]
«قيامت نزديک ميشود و ماه شکافته ميشود».
ج ـ آياتي که اشاره به درهم ريختن نظام فعلي آسمان و ستارگان ميکنند:
﴿إِذَا السَّمَاء انفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ﴾[4]
«آنگاه که آسمان شکافته ميشود و آنگاه که ستارگان فرو ريخته و از هم پاشيده شوند».
﴿وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ﴾[5]
«و آفتاب و ماه بهم گردآيند».
د ـ آياتي که اشاره به زلزلههاي عظيم در زمين ميکند:
﴿إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ﴾[6]
«که زلزله رستاخيز مطلب مهمي است».
هـ ـ آياتي که اشاره به فروپاشي کوهها ميکند:
﴿وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ﴾[7]
«و (روزي که) کوهها مانند پشم زده شده رنگين شود».
و ـ آياتي که اشاره به انفجار و برافروختگي درياها دارد:
﴿وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ﴾[8]
«و در آن هنگام که درياها برافروخته شود».
زـ آيهاي که به دود در آسمان اشاره ميکند:
﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ﴾[9]
«منتظر روزي باش که آسمان دود آشکاري پديد ميآورد».
نظريههاي علمي در مورد پايان جهان:
در مباحث کيهان شناختي دو مطلب در مورد پايان جهان مطرح ميشود:
اول: سرانجام حرکت انبساطي جهان:
جهان در حال گسترش است و کهکشانها از همديگر با سرعت دور ميشوند.[10]ولي آيا جهان هميشه انبساط مييابد؟ يا انبساط روزي متوقف ميشود و يا حتي جهان به نقطه آغازين خود باز ميگردد؟ دانشمندان در اين مورد سه احتمال مطرح کردهاند:
الف ـ گسترش جهان دائمي است.
ب ـ جهان سرانجام در اثر نيروي جاذبه منقبض شده و به يک نقطه باز ميگردد(رمبش).
ج ـ جهان دائماً بين انفجارها و رمبشهاي بزرگ در نوسان است.
«الکساندر فريدمن» فيزيکدان روسي در 1920 م نشان داد که پاسخ اين پرسشها بستگي به جرم جهان دارد. اگر جهان به اندازه کافي ماده داشته باشد، سرانجام گرانش (نيروي جاذبه) انبساط جهان را متوقف خواهد کرد و اجرام به سوي هم حرکت ميکنند و در آخر همه آنها در يک نقطه يگانه جمع ميشوند اين حادث «رمبش بزرگ» خوانده ميشود. اما اگر جرم کافي وجود نداشته باشد، جهان همچنان به انبساط خود ادامه خواهد داد.
دانشمندان همچنان سعي ميکنند با اندازهگيري جرم جهان دريابند که کدام حالت ممکن است.[11]
دوم ـ سرانجام خورشيد و ستارگان و زمين:
برخي متخصصان فيزيک و کيهان شناسان برآنند که:
«خورشيد در هر ثانيه 564 ميليون تن هيدروژن به عنوان سوخت مصرف ميکند که از اين مقدار 560 ميليون تن هليم به وجود ميآيد 4 ميليون تن مواد باقي مانده که فقط 7/0%سوخت مصرفي ميباشد تبيدل به انرژي ميشود که در نهايت به صورت نور و گرما انتشار مييابد.
با وجود نياز عظيمي که خورشيد ما به سوخت دارد ميتواند به مدت 10 ميليارد سال بدرخشد که از اين عمر طولاني 5 ميليارد سال را گذرانده است. بنابراين خورشيد هم اکنون در نيمه راه زندگي خود قرار دارد.»[12]
«پس سياره آبي رنگ ما (زمين) هنوز حدود 5 ميليارد سال ديگر به دور خورشيد خواهد چرخيد آنگاه خورشيد در آخرين روزهاي عمر خود مانند يک بادکنک کاملاً باد کرده خواهد شد و به صورت يک ستاره عظيم و غول پيکر سرخ فام درخواهد آمد. و دو سياره داخلي منظومه شمسي خود يعني عطارد و زهره را فرو ميبلعد.
زمين تا هزار درجه سانتيگراد حرارت خواهد يافت تمام آثار زندگي و حيات، مدتها قبل از بين رفته تمام آب اقيانوسها بخار شده است.»[13]
برخي ديگر از صاحب نظران در مورد مرگ يک ستاره مينويسند:
«از آنجا که همه ستارگان در واقع مولدهاي جوش هستهاي هستند سرانجام روزي سوختشان را به پايان ميرسانند، انبساط مييابند و انبوهي از گازهاي درخشان پوسته ستاره به صورتهاي خيالانگيزي در فضا رها ميشوند که بنام «سحابيهاي سياره نما» خوانده ميشود.
هنگامي که سوخت هستهاي ستاره پايان يافت نيروي گرانش سريعا ستاره را در خود فرو ميبرد و ستاره به تلي از خاکستر بسيار داغ تبديل ميشود که «کوتوله سفيد» خوانده ميشود.
ستارههاي بسيار پر حجم با يک انفجار به حيات خود پايان ميدهند. هنگامي که هسته ستاره منفجر شد پوستههاي بيروني آن به بيرون پرتاب ميشوند ستاره محتضر (در حال مرگ) تنها در خلال چند ساعت، انرژي را از خود منتشر مي کند که خورشيد ما در مدت پنج بيليون سال منتشر کرده است. و در اين حال ستاره چند ميليون بار درخشانتر ميشود. اين پديده را ابر نواختر نامند.»[14]
نکات تفسير و اسرار علمي:
برخي از مفسران و صاحب نظران در مورد انطباق آيات و يافتههاي کيهان شناسي که به پايان جهان اشاره ميکنند اظهار نظر کردهاند:
1ـ استاد اية الله مکارم شيرازي در تفسير موضوعي پيام قرآن، آيات مربوط به پايان جهان را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و در مورد ﴿إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ﴾[15] مينويسد:
«کورت از ماده تکوير در اصل به معني پيچيدن و جمع و جور کردن چيزي است و اين واژه به معني تاريک شدن يا افکندن نيز آمده است و ظاهرا اين دو معني در مورد خورشيد لازم و ملزوم يکديگر است به اين ترتيب که خورشيد تدريجاً لاغر و جمع و جور ميشود و رو به تاريکي و بيفروغي ميگذارد.
انکدرت از ماده انکدار به معني تيرگي و تاريکي يا سقوط و پراکندگي است.
اري طبق گواهي قرآن در پايان جهان، پرفروغترين مبدأ نور در منظومه شمسي ما که مايه روشنايي تمام سيارات است خاموش و جمع ميشود و ستارگان ديگر نيز به همين سرنوشت گرفتار ميگردند.
سپس اشاره ميکند که دانشمندان امروز معتقدند که انرژي خورشيد از احتراق هستهاي به دست ميآيد و هر شبانه روز سيصد و پنجاه هزار ميليون تن از وزن اين کره کاسته ميشود. و همين امر سبب ميگردد که تدريجا لاغر و کم نور شود و اين همان جمع شدن و کم نور شدن، يعني دو مفهومي است که در ماده تکوير طبق گفته ارباب لغت وجود دارد.»[16]
ايشان در مورد جمع شدن خورشيد و ماه ﴿وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ﴾[17] مينويسند:
«جمع شدن خورشيد و ماه ممکن است از اين جهت باشد که با از بين رفتن تعادل جاذبه و دافعه، کره ماه جذب به مرکز اصلي يعني خورشيد خواهد شد».[18]
آنگاه با اشابه به آيه ﴿وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ﴾[19] مينويسد:
«نظام موجود کواکب نيز در هم ميريزد گوئي تعادل جاذبه و دافعه که ارتباط با جرمها و سرعت حرکت آنها دارد به هم ميخورد و شايد اين همان چيزي است که در قرآن به آن اشاره شده است (آن زمان ستارگان پراکنده شوند و فرو ريزند).»[20]
ايشان در مورد زلزلههاي عجيب و متلاشي شدن کوهها ميگويند:
«آيا اين حوادث عجيب و هولناک که دامنگير کوهها ميشود بر اثر انفجارات دروني و متلاشي شدن نظام اتمي آنها و آزاد شدن انرژيهاي نهفته دروني است؟ يا ضربهاي از خارج بر آنها وارد ميشود مانند برخورد سيارههاي آسماني با سرعت و جاذبه شديد به يکديگر؟ يا علل ديگري که امروز براي ما ناشناخته است؟
هيچ کس بدرستي نميتواند پاسخي به اين سؤالات بدهد و علوم روز نيز از توضيح اين مطلب عاجز است. همين اندازه ميگويد که در کرات آسماني در گذشته و حال انفجارات عظيمي روي داده و ميدهد.»[21]
ايشان با اشاره به آيههاي ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ﴾[22] ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ﴾[23] که در مورد انفجار و برافروخته شدن درياهاست[24] سه احتمال مطرح ميکنند:
اول ـ اينکه آب از دو عنصر اکسيژن و ئيدروژن تشکيل شده که هر دو شديدا قابل احتراق است اگر عواملي سبب تجزيه آبها شوند درياها مبدل به کورههاي عظيمي از آتش سوزان خواهد شد و يک جرقه کوچک کافي است که عالمي از آتش ايجاد شود.
دوم ـ اينکه زلزلههاي شديد آستانه رستاخيز، سبب شکافتن زمينها و راهيافتن درياها به يکديگر ميشوند.
سوم: اينکه متلاشي شدن کوهها و ريخته شدن غبار آنها به درياها و يا فرود سنگهاي آسماني در آنها موجب ميشود تا درياها پر شود و آب سراسر خشکي را فرا گيرد.[25]
2ـ يکي از نويسندگان معاصر نيز با اشاره به آيه ﴿وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ﴾[26] به در هم ريختن نظام هستي اشاره ميکند و مينويسد:
«فضاي ما بين هسته اتم و الکترونهايي که گرد آن در حرکتاند نسبت به حجمشان بسيار وسيع و فضايي خالي و هولناک است شما اگر يک اتم را يک کيلومتر (1000متر) فرض کنيد تنها يک متر آن توسط هسته و پرتون اشغال شده است و الکترون در فاصله يک کيلومتري به دور هسته حرکت ميکند.
در واقع کليه موجودات جهان اعم از جاندار و بيجان از موجودي تو خالي چون اتم تشکيل يافتهاند و چون بيکباره فاصله و فضاي خالي اتمها از بين برود همه موجودات عالم با حفظ وزن قبلي خود به موجودات بسيار ريزي تبديل خواهند شد و در آن هنگام است که نظم عالم مادي در يک چشم به هم زدن از هم خواهد پاشيد. آنگاه است که کره زمين به اندازه يک نارنج کوچک در خواهد آمد[27] و سپس اجرام آسماني که به صورت گويهاي کوچکي درآمده به همديگر برخورد خواهد کرد.
اين واقعيتي است که ستاره شناسان امروز با نظاره ستاره بزرگي چون سيريوس که در يک چشم بر هم زدن به ستاره کوچکي تبديل شد آشکار گشته است».[28]
3ـ برخي صاحب نظران اشاره به آيه ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ﴾[29]
4ـ برخي از نويسندگان معاصر با اشاره به آيات قرآن (تکوير /1ـ2 ، انفطار /1ـ2) در مورد مرگ خورشيد و ستارگان با نقل سخنان دانشمندان،چند نظريه را مطرح کردهاند:
الف ـ دکتر ژرژگاموف ميگويد: روزي فرا خواهد رسيد که زمين (و نيز همه سيارات ديگر) پس از انفجاري بزرگ به صورت گاز رقيقي در خواهد آمد.[30]
ب ـ پروفسورآ. ماسويچ ميگويد: روزي کليه ذخاير هيدروژن خورشيد در اثر فعل و انفعلات هستهاي به انتها ميرسد.[31]
ج ـيکي از صاحبنظران مينويسد: طبق قانون دوم ترموديناميک و اصل انتروپي همه اجسام به تدريج حرارت خود را از دست ميدهند و رو به نابودي ميروند. به اين ترتيب روزي فرا خواهد رسيد که حرارت در همه اجسام، مساوي ايجاد شود و آن روز ديگر روز مرگ کليه موجودات و اجرام آسماني است.[32]
5ـ برخي نويسندگان در مورد شکافته شدن ماه ﴿وَانشَقَّ الْقَمَرُ﴾[33] اينگونه نگاشتهاند:
«مطلبي که دانشمندان ستارهشناس، اخيرا بدان دست يافتهاند اين است که مي گويند: روزي بيايد که ماه به دو قسمت يا بيشتر تقسيم گردد و اين قسمتها نيز به نوبه خود به طور هول انگيزي منفجر و هزار بار تکه پاره شوند.
و از «سرجميس» ستاره شناس اروپايي نقل مي کند که: «در آينده ماه به قدري رفته رفته به زمين که به بينهايت درجه نزديکي ميرسد در اين موقع که زمين در معرض خطر سقوط قرار گرفته است تقدير الهي که در برهم ريختن ماه و از هم پاشيدن آن تعلق گرفته به مرحله اجرا گذاشته ميشود.» [34]
6ـ عبدالرزاق نوفل نيز در مورد پايان جهان و سرنوشت خورشيد و ماه چند نظريه را مطرح ميکند.
سپس در مورد آيات ﴿وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ﴾[35] و ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ﴾[36] و ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ﴾[37] ميگويد که در اثر جدايي اکسيژن از هيدروژن و آمادگي آنها براي اشتعال اين امور رخ ميدهد.
و سپس با ذکر آيه 37 سوره الرحمن و 8ـ 9 و 15ـ 16 سوره معارج ميگويد که اين امور در اثر هليوم است که همه آسمان را آتش فرا ميگيرد و سپس انفجارات و فروپاشي وحدت خلق را مطرح ميکند.[38]
7ـ احمد محمد سليمان نيز با ذکر احتمالات متعدد در مورد آيات مورد بحث، آيه ﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ﴾[39]را مطرح ميکند و ميگويد «دخان در اينجا آتش است» و آن را بر حوادث پايان جهان حمل ميکند.
سپس دو احتمال انفجار خورشيد و نقصان نور خورشيد را مطرح ميکند که موجب نابودي زمين در اثر زبانههاي آتش خورشيد و يا سرماي شديد ميشود.[40]
8ـ برخي صاحب نظران نيز با طرح آيه 10 سوره دخان آن را معجزه الهي در قرآن ميدانند که جهان در قيامت «دخان» ميشود همانطوري که اول بود و اني حقيقتي علمي است.[41]
بررسي:
هر چند برخي از مطالب علمي با ظاهر آيات قرآن در مورد پايان جهان سازگار است، اما به نظر ميرسد، تذکر چند نکته لازم باشد:
1ـ مطالب ذکر شده در مورد شکافته شدن ماه ﴿وَانشَقَّ الْقَمَرُ﴾[42] از دو جهت قابل اشکال است:
نخست اينکه مطالب علمي که بيان شد از استحکام لازم برخوردار نيست و دليل بر فروپاشي ماه از نظر علوم تجربي ذکر نشد و تنها به ذکر اين نکته اکفتا شده بود که ماه به زمين نزديک ميشود.
اين مطلب بر فرض صحت، مستلزم جذب ماه به زمين است. در حالي که قرآن کريم سخن از جمع شدن خورشيد و ماه در آستانه قيامت ميکند: ﴿وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ﴾[43]. و اينکه مفسران در مورد انشقاق قمر دو احتمال ذکر کردهاند:
الف ـ مقصود از آيه همان شق القمر معروف باشد که به عنوان معجزه در زمان پيامبر(ص) اتفاق افتاد[44] و خود يکي از نشانههاي نزديکي قيامت است. همانگونه که بعثت پيامبر(ص) از نشانههاي نزديک شدن قيامت است.
ب ـ مقصود شکافته شدن ماه در آستانه قيامت باشد.
تفسير « الف» با ظاهر آيه تناسب بيشتري دارد. چرا که لفظ آيه (انشق) ماضي است و «الف» را پذيرفتهاند و کمتر کسي از مفسران تفسير «ب» را پذيرفته است.[45]
2ـ در مورد آيه ﴿يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ﴾[46] سه احتمال در تفاسير ذکر شده است:
اول: اينکه مقصود دود شررباري، در قيامت باشد که نوعي عذاب است.
دوم: اينکه مقصود از دود معناي مجازي آن باشد يعني کنايه از خشکسالي باشد که در زمان پيامبر گروه عظيمي از کفار را گرفت.
سوم: اينکه مقصود دودي باشد که در آستانه قيامت همه جا را ميپوشاند و مردم دست به دامن لطف خدا ميشوند و کمي عذاب برطرف ميشود.
مفسران معناي اول و دوم را بعيد ميدانند و معناي سوم را قويتر ميدانند و روايات متعددي هم در کتابهاي شيعه و اهل سنت بر طبق آن وارد شده است.[47]
به هر حال استفادهاي که احمد محمد سليمان از آيه کرده بود يعني دخان را به معناي آتش گرفته بود، معناي لغوي يا قرينهاي روائي آن را تأييد نميکند.
3ـ در مورد مرگ خورشيد و ستارگان و درهم ريختن نظام آنها اگر چه در قرآن کريم اشارات کلي به آنها شده است اما با توجه به تعدد نظريهها در اين مورد (انفجار بزرگ ـ از دست دادن حرارت طبق اصل دوم ترموديناميک و ...) و عدم اثبات قطعي آنها، نميتوان يک نظريه را به قرآن نسبت داد.
4- در مورد تعبير فجرت و سجرت (انفطار / 3ـ تکوير/6) و انطباق آن با انفجار اتمهاي آب، قرينه قطعي در دست نيست.
در مورد جدا شدن اکسيژن از هيدروژن و آتش گرفتن آنها نيز فقط در حد احتمال ميتوان سخن گفت بويژه آنکه دو احتمال ديگر نيز در معناي آيات فوق وجود دارد که با ريشه لغوي فجرت و سجرت بيتناسب نيست.(همانطور که گذشت).
5ـ مطالب آيات قرآن در مورد پايان کار خورشيد و ستارگان و سيارات با نظريههاي علمي موجود تا حدود زيادي سازگار است و اين مطلب نوعي رازگوئي علمي قرآن محسوب ميشود و اگر روزي از نظر علمي به صورت قطعي اثبات شود ميتواند اعجاز علمي قرآن محسوب شود.
منابع و مراجع
[1] رعد، آيه 2
[2] تکوير، آيه 1-2.
[3] قمر، آيه 1.
[4] انفطار، آيه 1-2 و نيز انشقاق، آيه 1؛ حاقه، آيه 16؛ فرقان، آيه 25؛ مرسلات، آيه 9؛ طور، آيه 9.
[5] قيامت، آيه 9 و نيز انبياء، آيه 104؛ مرسلات، آيه 8.
[6] حج، آيه 1 و نيز مزمل، آيه 14؛ واقعه، آيه 4؛ زلزال، آيه 1ـ2؛ نازعات، آيه 6ـ7.
[7] قارعه، آيه 5 و نيز نباء، آيه 20؛ واقعه، آيه 5ـ6؛ مزمل، آيه 14؛ حاقه، آيه 14؛ طور، آيه 10.
[8] تکوير، آيه 6 و نيز انفطار، آيه 3.
[9] دخان، آيه 10.
[10] اين مطلب تحت عنوان «گسترش جهان» زير آيه ﴿وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ﴾(ذاريات، آيه 47) مورد بررسي قرار ميدهيم.
[11] ري يلارد، کيهان و راه کهکشان، ترجمه سيد محمد امين محمدي، ص 50ـ52.
[12] دکتر اريک، اوبلاکر، فيزيک نوين، ترجمه بهروز يضاوي، ص 20ـ21.
[13] همان، ص 54ـ55.
[14] کيهان و راه کهکشان، ص 25ـ26 با تلخيص.
[15] تکوير، آيه 1-2.
[16] آية الله ناصر مکارم شيرازي، پيام قرآن،ج 6، ص 33ـ34.
[17] قيامت، آيه 8.
[18] همان، ص 35.
[19] انفطار، آيه 2.
[20] پيام قرآن، ج 6، ص 35.
[21] همان، ص 30.
[22] انفطار، آيه 3.
[23] تکوير، آيه 6.
[24] « فجرت» از ريشه «فجر» به معني شکافتن به کار رفته که ممکن است اشاره به انفجار و برافروختگي درياها باشد و «سجرت» از ماده تسجير و در اصل به معني برافروختن و به هيجان درآوردن آتش و گاه به معني پر شدن نيز آمده است.
[25] پيام قرآن، ج 6، ص 31ـ32، با تلخيص.
[26] قيامت، آيه 9.
[27] دانشمندي بنام «ژوليو» مي گويد: اگر فواصل اتمهاي بدن انسان از بين برود انسان با حفظ وزن، مثلاً 70 کيلويي خود، به شکل ميکروبي 70 کيلويي درخواهد آمد که تنها به وسيله ميکروسکوپ قابل رؤيت است.
[28] گودرز نجفي، مطالب شگفتانگيز قرآن، ص 129ـ 131 با تلخيص.
[29] احمد امين، راه تکامل، ج 3، ص 189 و گودرز نجفي، مطالب شگفتانگيز قرآن، ص 132.
[30] ژرژگاموف، پيدايش و مرگ خورشيد، ترجمه احمد آرام، ص 163.
[31] مطالب شگفت انگيز قرآن، ص 134 با تلخيص.
[32] مهندس مهدي بازرگان، راه بيانتها، ص 490 و راه تکامل، ج 3، ص 183.
[33] قمر، آيه 1.
[34] دکتر عبدالکريم بيآزار شيرازي، گذشته و آينده جهان، ص 183 از «النجوم في سالکها»، نقل مي زند.
[35] طور، آيه 6.
[36] تکوير، آيه 6.
[37] انفطار، آيه 3.
[38] عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحديث، ص 163ـ167.
[39] دخان، آيه 10.
[40] احمد محمد سليمان، القرآن و العلم، ص 68ـ71.
[41] محمد سامي محمد علي، الاعجاز العلمي في القرآن الکريم، ص 35، دارلمحبة، دمشق.
[42] قمر، آيه 1.
[43] قيامت، آيه 9.
[44] براي اطلاعات بيشتر در مورد شق القمر و مسايل علمي آن ر.ک: تفسير نمونه، ج 23، ص 12ـ19.
[45] ر.ک: پيام قرآن،ج 6، ص 24ـ25.
[46] دخان، آيه 10.
[47] ر.ک: پيام قرآن، ج 6، ص 25ـ 27 و نيز تفسير کبير فخر رازي، ج 27، ص 242 و نيز روح المعاني، ج 25، ص 107 و بحارالانوار، ج 52، ص 209 و در المنثور، ج 6، ص 29.
------------------------------
منبع: www.maarefquran.org
مقالات ارائه شده لزوماً منعکس کننده نظر مجمع جهانی اهل البیت (علیهم السلام) نمی باشد