پورتال اهل‌بیت(ع) ـ وابسته به مجمع جهانی اهل‌بیت (ع)

سایت قرآن کریم، نهج‌البلاغه، صحیفه سجادیّه و ادعیه و زیارات پورتال اهل‌بیت علیهم‌السلام

دسته بندی مقالات

عنوان مقاله

مصداق‌هاي زيبايي در نگاه قرآن کريم
محمدعلي عادلي مقدم


تعداد بازدید 736 دسته بندی: هنرشناسی و قرآن
متن مقاله

چکيده:
روح که نفخه خداوند جميل است، زيبا و زيباطلب است، با زيبايي آشنايي ديرينه دارد و آن را راه رسيدن به اصل و وطن حقيقي خود مي‌داند و با ارتباط با زيبايي واقعي، نه تنها آرام مي‌گيرد، بلکه پيوند ناگسستني خود را با خالق زيبا برقرار مي‌کند. در اين مقاله سعي بر آن است، با سيري در آيات و روايات، مصداق‌هاي زيبايي، اعمّ از مادي و معنوي و ارتباط آن‌ها با يکديگر بررسي شود.
کلمات کليدي:
زيبايي، قرآن، عشق، زيباشناسي، فرهنگ، بهشتيان، مصداق‌ها.
مقدمه:
در آموزه‌هاي ديني، روح نفخه ذات الهي است، خود را وابسته به او مي‌داند و با هر موجودي که نشاني از او داشته باشد، انس و آرامش مي‌گيرد، بهترين نشان الهي، صفت جمال است که «ان اللّه جميل».
در منظر معارف اسلامي، علاوه بر اين‌که جهان تجلي زيبايي خداوند است، بلکه مصداق‌هايي بارز از زيبايي در صورت ماده و معني معرفي شده‌اند تا روح خداجو و زيبا آشنا، نه تنها احساس غربت نکند و راه وصول به اصل خود را فراموش ننمايد، بلکه در عالم کدر و خشن ماده احساس لطافت و آرامش کند.
در اين مقاله، ضمن معرفي گونه‌هايي از مصداق‌هاي زيبايي در نگاه آيات و روايات، به رابطه زيبايي مادي (محسوس) و غيرمادي (معنوي) به صورت گذرا پرداخته شده است تا هم ميزان توجه معارف اسلامي به زيبايي معلوم شود و هم الگويي براي زيباطلبان عرصه هنر ارائه شود، تا با الهام گرفتن از آن‌ها، با ديدي توحيدي به خلق آثار هنري بپردازند.

الف) زيبايي‌هاي مادي (محسوسات):
1. زيبايي انسان‌ها:
در فرهنگ زيباشناسي قرآن، علاوه بر زيبايي روحي انسان که خليفه الهي است، به زيبايي جسمي و اندامي انسان‌ها هم توجه شده است. در معارف قرآني، به زيبايي زن‌هاي دنيوي و زن‌هاي بهشتي‌ (حوريان) اشاره شده است. مثلاً در مورد نهي طلاق و ازدواج مجدد فرموده است: ﴿وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ﴾ (احزاب، آيه 52)؛ «گرچه زيبايي زن‌ها موجب تعجب و خوشايند تو باشد». در اين آيه، به زيبايي بعضي از زن‌ها در حد تعجب‌انگيز اشاره شده است. در آيه ديگر، در مورد زنان بهشتي مي‌فرمايد: ﴿فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ﴾ (الرحمن، آيه 70)؛ «در بهشت زنان زيبا که وجود آن‌ها خير است، وجود دارند.» ﴿وَحُورٌ عِينٌ * کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ﴾ (واقعه، آيه 22 و 23)؛ «حوران چشم درشت و سياه چشم (زيبا) چون مرواريد». و آيات ديگري از اين نمونه که در قرآن وجود دارند.
در فرهنگ قرآني، علاوه بر اين که زن به عنوان يکي از جلوه‌هاي زيبايي خلقت و حوري بهشتي معرفي شده، به جنبه‌هاي احساسي و عشق‌آفريني او نيز توجه شده است. در حقيقت اين نظريه مکتب جمال را تأئيد مي‌کند که: عشق زاييده زيبايي است و اين زيبايي شوق به زندگي مشترک (ازدواج) و پيوستگي را که نهايت اشتياق و با هم بودن است، برمي‌انگيزد؛ يعني سهم زيادي از اين تمايل مرهون زيبايي است.
در مورد زيبايي مردها در قرآن، سوره يوسف که به عنوان احسن القصص توصيف شده، جريان بريدن زن‌ها دست خودشان را در مقابل مشاهده زيبايي حضرت يوسف(ع) فرموده است: ﴿فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا﴾ (يوسف، آيه 31)؛ «چون آن زن‌ها يوسف را ديدند، او را فوق‌العاده بزرگ (زيبا) دانستند و دست‌هاي خود را بريدند (بدون توجه) و با تعجب گفتند: پاک است خدا، اين‌ [يوسف‌] بشر نيست!»
در حديثي فرمود: «ان اللّه خلق آدم علي صورته» (رازي، 650)؛ «خداوند آدم را به صورت خود آفريد». به هر حال، انسان چه زن و چه مرد، يکي از مظاهر و مصداق‌هاي زيبايي معرفي شده است.

2. نگاه قرآن به زيبايي آسمان:
يکي ديگر از مصداق‌هاي زيبايي در قرآن، آسمان‌ها هستند که با مناظر زيبا و پرجاذبه نيلگون و پر از ستاره خود، چشم هر زيباطلبي را مجذوب خود مي‌کنند و به هنرمندان، درس هنرنمايي و زيباآفريني مي‌دهند: ﴿أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ کَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا﴾ (ق، آيه 6)؛ «آيا به آسمان بالاي سرشان ننگريسته‌اند که چگونه آن را ساختيم و به زيبايي آراستيم؟»
﴿إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْکَوَاکِبِ﴾ (صافات، آيه 6)؛ «ما آسمان دنيا را زيبا نموديم و با ستاره‌ها تزئين کرديم». اين آيات به اين نکته جالب اشاره مي‌کند که خداوند در ذات انسان غريزه زيباجويي و زيبايابي قرار داده و بهترين اثرهاي هنري و زيبايي را به عنوان نسخه شبيه به اصل به وجود آورده است. آن‌گاه به اين غريزه خفته هشدار مي‌دهد که بنگرد و ضمن الگوگيري، به عظمت و خلاقيت هنرمندانه او پي ببرد.

3. نگاه قرآن به زيبايي جانداران:
در انديشه زيباشناسي قرآن، حيوانات از مظاهر زيبايي در خلقت هستند که به زيبايي آن‌ها اشاره شده است: ﴿وَلَکُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ﴾ (نحل، آيه 6)؛ «براي شماست در آن زيبايي، هنگامي که صبحگاهان جانداران را به چرا مي‌بريد و در شامگاهان آن‌ها را به جايگاه‌هاي خود برمي‌گردانيد».
علامه جعفري مي‌فرمايد: نکته بسيار قابل توجهي که در تذکر به اين زيبايي وجود دارد، اين است که‌ زيبايي در حال دو نوع حرکت که جانداران به طور انفرادي يا دسته جمعي از خود نشان مي‌دهند، محصول کيفيت حرکت آن‌ها مي‌باشد، حرکت صبحگاهي که به مراتع و دشت‌هاي سرسبز مي‌روند و حال پويندگي در ادامه حيات خود را بروز مي‌دهند. و حرکت شامگاهي که براي استراحت و آرامش و ديدار و انس که با آشيانه‌ها و بچه‌هاي خود انجام مي‌دهند (جعفري، 125).

4. نگاه قرآن به زيبايي طبيعت:
زيبايي‌هاي طبيعت مصداق‌هاي زيبايي در منطق زيبانگري قرآن است که به مناظر زيبا و دلنواز آن اشاره کرده است: ﴿وَأَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ﴾ (نمل، آيه 60)؛ «براي شما از آسمان آبي فرستاديم و به وسيله آن باغ‌هاي زيبا و سرور انگيز و بهجت‌آور رويانديم». ﴿وَأَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ﴾ (حج، آيه 5)؛ «از هر جفتي نباتات و درختان بهجت‌انگيز و سرور انگيز و زيبا مي‌روياند».

5. نگاه قرآن به زيبايي رنگ‌ها:
زيباآفريني رنگ‌ها از ديگر نمودهاي زيبايي در فرهنگ زيباشناسي قرآن است. زيبايي رنگ‌ها چه به صورت فرد و چه به صورت ترکيب مورد توجه است.
﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ﴾ (فاطر، آيه 27)؛ «آيا نديدي که خداوند فرستاد از آسمان آب را، پس بيرون آورديم از آن ميوه‌هايي با رنگ‌هاي مختلف و زيبا و از کوه‌ها نيز جاده‌هايي آفريده شد، سفيد و سرخ و رنگ‌هاي مختلف و گاه به رنگ کاملا سياه». اين نقاش چيره‌دست با يک قلم و يک مرکب (آب) انواع نقش‌ها را ابداع کرده است که بينندگان را مجذوب و شيفته خود مي‌کند! در مورد رنگ زرد مي‌فرمايد: ﴿قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ﴾ (بقره، آيه 69)؛ «گفتند، بخواه از پروردگارت تا بيان کند رنگ آن گاو را؟ گفت آن گاوي است زرد خالص که رنگش مسرور مي‌سازد بينندگان را». ﴿کَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ﴾ (مرسلات، آيه 33)؛ «به رنگ شتران زرد».
رنگ زرد نشاط‌آور است و چشمگير، و رنگ سبز آرامش دهنده‌ترين رنگ‌ها و علامت زندگي، رويش، صلح و جاوداني است. در قرآن به رنگ سبز توجه بيش‌تري شده و اين رنگ از زيبايي‌ها و رنگ‌هاي لباس بهشتيان معرفي شده است.
﴿وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ﴾ (کهف، آيه 31)؛ «مي‌پوشاند جامه‌هاي سبز از ديباي نازک.»
﴿عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ﴾ (دهر، آيه 21)؛ «بر اندام بهشتيان لباس‌هايي است از حرير نازک سبز رنگ و از ديباي ضخيم».
از رنگ سبز به عنوان يک رنگ زيبا و دلنشين زياد سخن به ميان آمده است؛ حتي تکيه‌گاه‌ها بهشتيان با رنگ سبز معرفي شده است.
﴿مُتَّکِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ﴾ (الرحمن، آيه 76)؛ «تکيه مي‌کنند بر بالش‌هاي سبز و بساط قيمتي زيبا». و در روايات، به استفاده از رنگ سياه و مشکي براي رنگ کردن موها، تأکيد شده است؛ براي جوان و زيبا نشان دادن انسان.

6. نگاه قرآن به مصنوعات هنري و زيباي بشر:
از منظر زيباشناسي قرآن، زيبايي‌هاي هستي چه طبيعي باشند و چه مصنوعات دست بشر، به خداوند نسبت داده شده‌اند. چون آثار زيباي بشري برخاسته از روح زيباطلبي است که در انسان نهاده شده است که آن بعد الهي است. پس تمام زيبايي‌ها و مظاهر آن، مورد تأئيد و تشويق قرآن هستند. اين‌که آثار هنري و زيبايي در مسير انحراف باشند، به حقيقت زيبايي ارتباطي ندارد، بلکه يک نوع سوء استفاده از هنر و زيبايي است که خيانت است و مورد مذمت و نهي قرآن است.
قرآن مي‌فرمايد: ما امکانات را در اختيار قرار داديم تا شما مصنوعات زيبا را استخراج کنيد.
﴿وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا﴾ (نحل، آيه 14)؛ «خداوند تسخير کرد دريا را تا بخوريد از آن گوشتي تازه و تهيه کنيد لباس‌ها و پوشاندني‌هاي زيبا».
در مورد شکل صورت‌هاي ساخته شده در زمان حضرت سليمان(ع) مي‌فرمايد: ﴿يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ﴾ (سباء، آيه 13)؛ «اجنه براي سليمان آنچه که از محراب‌ها تمثال‌ها و کاسه‌هايي مانند حوضه‌ها و ديگ‌هايي بزرگ و ثابت مي‌خواست، مي‌ساختند. منظور از محراب‌ها به گفته طبرسي: جايگاه‌هاي عبادت بوده است و گفته شده است که قصرها و مساجدي بوده که مردم در آن‌ها عبادت مي‌کردند (طوسي، 8/328).
ابن عباس مي‌گويد: اجنه براي سليمان(ع) صورت‌هاي پيامبران و پارسايان را در مساجد تصوير نمودند تا مردم به آن‌ها تماشا کنند و به عبادت خداوند تشويق شوند (همان). پس مي‌توان گفت، آيه تأئيدي است بر آثار هنري ساخت دست بشر که براي تشويق و رسيدن به جمال مطلق الهي باشد.﴿تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا﴾ (اعراف، آيه 74)؛ «شما در زمين‌ها قصرها مي‌سازيد». ﴿وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ﴾ (رعد، آيه 17)؛ «و از آن فلزاتي که در آتش براي زينت آلات يا کالا ذوب مي‌کنيد». در اين آيات، به آثار هنري زيباي بشري، از قبيل قصرها و زيورآلات و نقاشي‌ها و صورت‌ها اشاره شده است؛ گرچه در تصوير صورت‌هاي داراي روح، بايد به فتواي مراجع عظام توجه کرد که در جاي خود مورد بررسي قرار گرفته است.

ب) زيبايي‌هاي معنوي:
زيبايي‌هاي معنوي و معقول، به دليل سنخيت و نزديکي با روح انسان، از عالي‌ترين درجات پرجاذبه زيبايي مورد تأکيد و تشويق دين هستند و در قرآن به آن‌ها توجه خاصي شده است؛ به مراتب بيش‌تر از زيبايي مادي. لذت از زيبايي معنوي، براي انسان‌هاي صاحب کمال که از درک عقلاني و ايماني بيش‌تري برخوردارند، قابل وصف نيست و انسان‌هاي در راه مانده، از درک آن‌ها عاجزند. در ذيل به نمونه‌هايي از آن‌ها اشاره مي‌شود.

1. صبر و استقامت:
﴿فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا﴾ (معارج، آيه 5)؛ «شکيبايي نما، شکيبايي زيبا». علامه جعفري مي‌فرمايد: چه بزرگ و زيباست آن روح که در برابر حوادث و انگيزه‌هاي بي‌اساس و غيرمنطقي خود را نمي‌بازد و تلخي صبر و بردباري، قيافه او را که مانند پرده‌اي روي روحش کشيده است، درهم و برهم‌ نکند و تبسم باعظمت او را مبدل به گرفتگي عبوسانه ننمايد. تبسم در هنگام شکيبايي، گشادگي رواني در مقابل عوامل و انگيزه‌هاي کوبنده، همان زيبايي معقول است که هيچ تماشاگري را هر اندازه هم که تماشايش طولاني بوده باشد، سير نمي‌کند.
حالت تحمل و بردباري در راه هدف‌هاي والاي زندگي، در برابر ناگواري‌ها و ناملايمات، هيچ‌گونه نمود نقاشي و ترسيمي و مناظر طبيعي ندارد، ولي از آن زيبايي برخوردار است که هرگونه زيبايي را معني و محتوا مي‌بخشد (جعفري، 127).

2. زيبايي عقل:
عقل يکي ديگر از مصداق‌هاي زيبايي معنوي است که صاحب آن از جمال و زيبايي معقول برخوردار است.
امام حسن عسگري(ع) فرمود: «حسن الصوره جمال ظاهر و حسن العقل جمال باطن» (مجلسي، 1/ 23)؛ «زيبايي صورت جمال ظاهري است و زيبايي عقل جمال باطني». «لا جمال ازين من العقل» (همان، 84)، «هيچ جمالي زيباتر از عقل نيست». فهم و بينش کمال، از موهبت‌هاي زيباي الهي است که موجب سعادت و خير و وصول به حقيقت و جذب زيبايي‌ها مي‌شود. عقل اولين نعمتي است که خداوند خلق کرد. قال ابوعبداللّه(ع): «ان اللّه خلق العقل و هو اول خلق» (کليني، 1/23)؛ «خداوند عقل را خلق کرد و آن اولين مخلوق است». در همين حديث، امام براي عقل 75 لشگر (خصلت) شمرده است که هر کدام به تنهايي يک زيبايي معنوي هستند. در حديثي ديگر، امام صادق(ع) فرمود: «العقل الذي جعله اللّه زينه لخلقه» (همان، 33)؛ «خداوند عقل را زينت خلقش قرار داد.»

3. زيبايي علم:
در نگاه زيباشناسي دين، يکي از مظاهر و نمود زيبايي علم است. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «العلم جمال» (غررالحکم، 54)؛ «دانش زيور و زيبايي انسان است».
شاهکارهاي شگفت‌انگيز رفتاري و صنعتي و هنرآفريني‌ها، از برکت وجود علم هستند و علم حيات‌بخش است. علم لباس زيبايي است که بر اندام انسان پوشيده مي‌شود و اعمال او را زيبا مي‌گرداند و انتخابي زيباگرانه دارد.

4. نيت زيبا:
انديشه و نيت زيبا در اعمال و رفتار نسبت به خدا و هستي يکي ديگر از زيبايي‌هاي معنوي است. نيت زيبا حاکي از ديد مثبت و زيباگرانه نسبت به جهان اطراف انسان است.
امام علي(ع): «حسن النيه جمال السرائر» (غرر و درر، 1/382)؛ «نيت خوب، زيبايي سيرت‌هاست».

5. زيبايي عفو و اغماض:
ذوق و شهود و احساس زيبايي‌جويي آدمي نمي‌تواند صحنه زيباي چشم‌پوشي از انتقام را ترسيم کند. آيا زيباتر از صحنه عفو و گذشت سراغ داريد. عفو و گذشت از انتقامجويي، چنان زيبا است که اگر حيات انساني را نيارايد، او طعم هيچ‌گونه زيبايي بروني را نخواهد چشيد. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «احسن افعال المقتدر العفو» (غرر الحکم)؛ «از زيباترين افعال قدرتمند، عفو و گذشت است». خداوند مي‌فرمايد: ﴿فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ﴾ (حجر، آيه 85)؛ «با عفو و بخشش که زيباست از لغزش‌هاي مردم درگذر.»

6. زيبايي جدايي از ناپسندي‌ها:
جدايي و مفارقت‌هاي هدايت‌گونه از منحرفان و تبهکاران و صحنه‌ها و مکان‌هايي که با روح الهي انسان سازگاري ندارند، جلوه‌هايي از زيبايي‌هاي استقلال و اصالت روح زيباطلب انسان هستند که با اين هجرت و جدايي، خود به دنبال اصلاح و ايجاد تغيير در طرف مقابل و کشانيدن او به زيبايي‌هاست.
﴿وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا﴾ (مزمل، آيه 10)؛ «به آنچه مي‌گويند بردبار باش و از آنان دوري گزين؛ دوري و جدايي زيبا».
علامه جعفري مي‌فرمايد: روح چنين شخصي از نوعي زيبايي عالي برخوردار است که خود بيش از همه از آن زيبايي لذت مي‌برد، اين آرمان معقول نشان دهنده آن کمال زيباست که با وجود آمدن يک نفرت و انزجار، روح خود را مبدل به خزان نمي‌کند که هم طراوت و سرسبزي و شاخصارهاي روح خود را از بين ببرد و هم روح آن کس را که از او جدا شده است (جعفري، 128).
توجه به جمال مطلق و لذت بردن از آن، هدف و نهايت عشق‌ورزي است. شايد براي همه انسان‌ها، رسيدن به اين هدف، بدون مقدمه و واسطه ممکن نباشد، ولي مي‌شود از مقدمات و مراتب نازل زيبايي شروع کرد و با استمداد از حس کمال‌طلبي، به مراتب عالي زيبايي يعني به کمال مطلق رسيد. بوعلي سينا رابطه اين دو را بدين صورت بيان کرده است: «اللّه هو جمال السرمدي و في طبيعه الجمال تکون الرغبه في الحب» (مشکواه، فصل 5/10)؛ «خداوند جمال دائم و نهايي است و در طبيعت زيبايي نهفته است که موجب رغبت و محبت به خداوند مي‌شود».
بنابراين جمال مادي وسيله عروج است نه هدف. سير و سلوک جمالي، مراحلي دارد که بايستي پله پله طي شوند. يکي از اصول مکتب جمال اين است که زيبايي‌هاي مادي و زميني و مجازي، نه تنها سزاوار عشق‌ورزي هستند، بلکه اگر کسي از اين پل‌ها عبور نکند، به مقصد حقيقي نخواهد رسيد. يعني زيبايي مراتبي دارد. عده‌اي در زيبايي‌هاي مقدمي و محدود و ناقص توقف مي‌کنند و عده‌اي ديگر از آن‌ها مي‌گذرند و به هدف‌هاي عالي زيبايي‌هاي معنوي مي‌رسند؛ جايي که چهره و جمال الهي را مشاهده مي‌کنند. در قرآن شريف، عشق‌ورزي به زيبايي‌هاي دنيوي به عنوان وسيله، به رسميت شناخته و تأئيد شده است. يک نمونه از اين عشق‌ورزي مجازي و پسنديده بين زن و مرد است و در فرهنگ قرآن، قصه «آدم و حوا» و «يوسف و زليخا» و «سليمان و بلقيس» و عشق‌ورزي به انسان‌هاي ديگر، مثل عشق «يعقوب به يوسف» يا عشق «حوريان به مؤمنان» مطرح شده است. اين عشق‌هاي محسوس و مادي، نهايتا به عشق معنوي و به مرحله عشق الهي صعود مي‌کنند.
از منظر قرآن، تمام زيبايي‌هايي که در نمايشگاه طبيعت وجود دارند و زيبايي‌هايي که محصول فکر و ذوق انساني هستند، اگر فاسد نباشند، مثل زيبايي‌هاي معنوي به خداوند نسبت داده و به يک نقطه ختم مي‌شوند. تمام اين جلوه‌هاي زيبايي، در اطراف يک مرکز و اصل مي‌چرخند. يوسف(ع) و زليخا هر دو طالب جمالند، اما يوسف(ع) طالب جمال عقلي است و زليخا خواستار جمال حسي. نه يوسف(ع) به بيراهه مي‌رود و نه زليخا، که هر کسي طالب يار است، چه هشيار و چه مست. ولي زليخا در آغاز راه فقط همان جمال صوري را مي‌بيند و يوسف(ع) در پايان راه، در حسن صورت قبول مي‌نگرد. چون آن‌گاه چشم زليخا بر مشاهده جمال ازلي گشوده شده است (ستاري، 171).
کلام و قلمي را که در جست‌وجو و تشنه زيبايي است، با کلام امامي که زينت‌بخش عابدان است، به پايان مي‌رسانم:
«و لا تحجب مشتاقيک عن النظر الي جميل رويتک»؛ «خدايا! انسان‌هاي مشتاق را از نظر به ديدار زيبايت محجوب و پوشيده مفرما».
آمين


منابع و مراجع

منابع و مآخذ:
- ايزد گشسب، اسرار العشق
- محمدتقي جعفري، زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام
- رازي، مرصاد العباد
- غرر الحکم
- غرر و درر
- جلال ستاري، در عشق زليخا
- محمد بن يعقوب کليني، اصول کافي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه
- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، لبنان، بيروت، مؤسسه الوفاء
- ميبدي، کشف الاسرار
- مشکوة، رساله عشق
- طوسي، مجمع البيان
- مناجات سوم از مناجات خمس عشر امام سجاد(ع)
------------------------------
منبع: www.maarefquran.org


مقالات ارائه شده لزوماً منعکس کننده نظر مجمع جهانی اهل البیت (علیهم السلام) نمی باشد

نام  


ایمیل  


متن نظر