پورتال اهل‌بیت(ع) ـ وابسته به مجمع جهانی اهل‌بیت (ع)

سایت قرآن کریم، نهج‌البلاغه، صحیفه سجادیّه و ادعیه و زیارات پورتال اهل‌بیت علیهم‌السلام

دسته بندی مقالات

عنوان مقاله

عوامل سقوط و انحطاط حکومتها از ديدگاه نهج البلاغه(4)
فاطمه نقيبي


تعداد بازدید 573 دسته بندی: سیاست در نهج البلاغه
متن مقاله

6- فقر و بي عدالتي:
بروز فقر و بيچارگي در ميان اقشار ضعيف جامعه بين آنان و رهبران جامعه شکافي عميق ايجاد مي کند. شکافي که بيش از آنکه براي توده هاي محروم ضررآفرين باشد، براي سردمداران آنان زيان دارد. فقر از عوامل بسيار مهم در سقوط حکومتهاست؛ همانطور که موج انقلابها هم از توده هاي ضعيف مردمي برخاسته است.
اگر فقر و تهيدستي افراد جامعه را به خود مشغول سازد، بتدريج شاهد بي رنگ شدن ارزشهايي هستيم که حکومت بر پايه هاي آن بنا شده است. مشغوليت دائم به تامين معاش و نگراني از فقر و بيچارگي شيوع بسياري از خلافهاي اخلاقي را بدنبال خواهد داشت؛ لذا فقر در روايات به مثابه ئ کفر و مرگ تلقي شده است. رسول خدا(ص) مي فرمايند: «کاد الفقر ان يکون کفرا»؛ و نيز: «الفقر، الموت الاکبر»(52)؛ فقر مرگ بسيار بزرگي است.
حضرت علي(ع) به پسر خود محمد بن حنيفه مي فرمايد: «اني اخاف عليک الفقر»(53)؛ «من از فقر بر تو مي ترسم»
اگر فقر و تهيدستي در حدي باشد که انسان را از ايمان خود دور نکند و زندگي وي را تحت الشعاع قرار ندهد، چه بسا پسنديده تلقي گردد و بتوان آن را امتحان الهي فرض نمود: ﴿وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ﴾ (54)؛ «و البته شما را به سختيهايي چون ترس، گرسنگي و نقصان اموال و نفوس و آفات و زراعت بيازماييم و بشارت و مژده آسايش از آن سختيها به صابران باد»
ولي آنگاه که فقر از حد و مرز خود بگذرد، بايد احساس خطر کرده؛ زماني که کاخهاي زراندوزان بالا رود و از آن رهبران جامعه شود و فاصله طبقاتي بين اقشار مختلف مردم پديد آيد.
ويراني ظاهري و باطني جامعه (انحطاط ارزشهاي فرهنگي - اخلاقي) دور از انتظار نيست: «و انما يؤتي خراب الارض من اعواز اهلها»(55)؛ «به طور قطع ويراني يک سرزمين از فقر و تهيدستي مردم آن کشور است.» (کلمه «اعواز» از «عوز» گرفته شده يعني فرد، نيازمند به چيزي است که آن را به دست نمي آورد). (56)
حضرت هنگامي که از اقشار و اصناف مختلف جامعه سخن مي فرمايد، درباره گروه مستضعفان و محرومان چنين سفارش مي نمايد: «ثم الله الله في الطبقة السفلي من الذين لا حيلة لهم، من المساکين و المحتاجين و اهل البؤسي و الزمني فان في هذه الطبقة قانعا و معترا و احفظ لله ما استحفظک من حقه فيهم و اجعل لهم قسما من بيت مالک...» ؛ «سپس خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه که هيچ چاره اي ندارند و عبارتند از: زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران و دردمندان. همانا در اين طبقه محروم، گروهي خويشتنداري کرده، و گروهي به گدايي دست نياز برمي دارند، پس براي خدا پاسدار حقي باش که خداوند براي اين طبقه معين فرموده...»
امام ادامه مي دهند: همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روي برمگردان، بويژه به امور برخي از آنان بيشتر رسيدگي کن که از کوچکي به چشم نمي آيند و ديگران آنان را کوچک مي شمرند و کمتر به تو دسترسي دارند.
- براي اين گروه، از افراد مورد اطمينان و خدا ترس و فروتن، فردي را انتخاب کن تا پيرامونشان تحقيق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به گونه اي عمل کن که در پيشگاه خدا عذري داشته باشي...
- بخشي از وقت خويش را به کساني اختصاص ده که به تو نياز دارند تا شخصا به امور آنان رسيدگي کني.
- در مجلس عمومي با آنان بنشين.
- سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوي آنان بدون اضطراب با تو گفتگو کند.
- من از رسول خدا(ص) بارها شنيدم که مي فرمود: «ملتي که حق ناتوانان را از زورمندان بي اضطراب و بهانه اي باز نستاند، رستگار نخواهد شد.»
- درشتي و سخنان ناهموار آنان را برخود هموار کن.
- تنگ خويي و بزرگ بيني را از خود دور ساز تا خدا درهاي رحمت خود را به روي تو بگشايد.
- آنچه به مردم مي بخشي بر تو گوارا باشد و اگر چيزي را از کسي بازداري، با مهرباني و پوزش خواهي همراه باشد.
حقيقتا بيانات حضرت در اين فرازهاي دلنشين روشنگر راه همه رهبران و زمامداران جامعه اسلامي است و اگر وظايف بين رعيت و زمامدار رعايت گردد، هيچگاه جامعه رو به زوال نخواهد رفت؛ چرا که توده مردم که از قشر ضعيف جامعه هستند، ستون دين و پشتيبان حکومتند: «و انما عماد الدين و جماع المسلمين و العدة للاعداء العامة من الامة فليکن صغوک لهم و ميلک معهم»(57)؛ «ستونهاي استوار دين و اجتماعهاي پرشور مسلمانان و نيروهاي ذخيره دفاعي عموم مردم مي باشند پس به آنها گرايش و اشتياق داشته باش!»
ميل و گرايش زمامداران و رهبران جامعه اسلامي بايد به سوي توده مردم باشد نه خواص؛ زيرا اين توده مستضعف و متوسط جامعه است که هنگام سختي روزگار، بردبارتر و در شرايط سخت پشتيبان رهبران و حکومت است: «دوست داشتني ترين چيزها در نزد تو در حق ميانه ترين و در عدل فراگيرترين و در جلب خشنودي مردم گسترده ترين باشد که همانا خشم عمومي مردم، خشنودي خواص را از بين مي برد. اما خشم خواص را خشنودي همگان بي اثر مي کند. آنان همواره بار سنگيني را بر حکومت تحميل مي کنند؛ زيرا در روزگار سختي ياريشان کمتر و در اجراي عدالت از همه ناراضي تر و در خواسته هايشان پافشارتر و در عطا و بخششها کم سپاستر و بهنگام منع خواسته ها دير عذر پذيرتر و در برابر مشکلات کم استقامت تر مي باشند...» (58)
امام(ع) مالک اشتر را در بيان فوق به سه چيز مهم و ارزشمند دعوت فرموده اند:
1- در حق ميانه ترين!
2- در عدل فراگيرترين
3- در جلب خشنودي مردم گسترده ترين باش.
رعايت حقوق عامه و عدل از مظاهر مهم حکومت داري است که حضرت بدان سفارش اکيد مي نمايد. ايشان همانگونه که به زمامداران خويش سفارش به رفع فقر و بيچارگي و رسيدگي به امور ضعيفان مي کنند، از طرف ديگر به رعايت عدل و ميانه روي تاکيد مي ورزند. چه اينکه با رعايت عدالت، فقر نيز از جامعه ريشه کن مي شود: «استعمل العدل و احذر العسف و الحيف فان العسف يعود بالجلاء و الحيف يدعو الي السيف» (59)؛ «عدل را پيشه کن و از ستمگري و بي عدالتي دوري کن که ستم و تجاوزگري جلاي وطن را براي مردم پديد آورد و بي عدالتي مردم را به طرف اسلحه و برخورد مي کشاند.
امام(ع) حتي به کارگزاران خود درباره نگاه به اقشار مختلف جامعه سفارش مي کند تا مبادا اين نگاهها سبب تبعيض و بي عدالتي ميان خواص جامعه و ضعيفان گردد. حضرت به محمد بن ابي بکر مي فرمايند: «فاخفض لهم جناحک، الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک و آس بينهم في اللحظة و النظرة حتي لا يطمع العظماء في حيفک لهم ولا يياس الضعفاء من عدلک عليهم فان الله تعالي يسائلکم معشر عباده عن الصغيرة من اعمالکم و الکبيرة و الظاهرة و المستورة فان يعذب فانتم ظالم و ان يعف فهو اکرم»(60)؛ «در برابر مردم فروتن، نرمخو، مهربان، گشاده رو و خندان باش! در نگاههايت و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم، به تساوي رفتار کن تا بزرگان در ستمکاري تو طمع نکنند و ناتوانها در عدالت تو مايوس نگردند؛ زيرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهد پرسيد. اگر کيفر دهد شما استحقاق بيش از آن را داريد و اگر ببخشد از بزرگواري اوست.
ظلم و بي عدالتي که نتيجه آن گرسنگي و فقر و افزايش ستم زورگويان و حاکمان جامعه مي باشد، چنان در نزد خداي تعالي قبيح است که از علما بر ستاندن حق مظلومان و گرسنگان عهد و پيمان مي گيرد. امام علي(ع) مي فرمايند: «سوگند به خدايي که دانه را شکافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت کنندگان نبود و ياران، حجت را بر من تمام نمي کردند، و اگر خداوند از علما، عهد و پيمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگي ستمگران و گرسنگي مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهايش مي ساختم.»
بنابر اين از وظايف مهم رهبران جامعه اسلامي، احقاق حق گرسنگان از ستمگران و زراندوزان شکم سير مي باشد که در غير اينصورت نعمت خدا بزودي تغيير مي يابد: «و ليس شي ء ادعي الي تغيير نعمة الله و تعجيل نفمته من اقامة علي ظلم فان الله سميع دعوة المضطهدين (المظلومين) و هو للظالمين بالمرصاد»(61)؛ «و بدان هيچ چيزي در تغيير نعمتهاي خدا و تعجيل انتقام و کيفرش از اصرار بر ستم سريعتر و زود رس تر نيست؛ چرا که خداوند دعا و خواسته مظلومان را مي شنود و در کمين ستمگران است.
7- عدم عبرت از عوامل انحطاط و سقوط امتهاي پيشين:
عبرت نگرفتن از گذشتگان خود عامل سقوط حکومتها به حساب نمي آيد، ولي مطالعه در احوالات پيشينيان و عبرت آموزي از آن، جامعه ها را از سقوط بازداشته و به سوي عزت پيش مي برد؛ چرا که تاريخ پيوسته در حال تکرار است؛ تکرار موضوعات، شرايط، شکستها و پيروزيها. بنابراين از تاريخ مي توان پند آموخت و از تجربيات آن براي حفظ و بقاي جامعه استفاده کرد؛ «ان الدهر يجري بالباقين کجريه بالماضين... متشابهة اموره»(62)؛ «روزگار همانگونه که بر گذشتگان جريان داشت، بر حاضران نيز جاري است... (کارهاي روزگار) بر گذشتگان و حاضران بر هم شباهت دارد.
تنها ديده هاي تيزبين و دلهاي شفاف و عقلهاي خردورز و افهام کاوشگر مي توانند از اين جريانات، عبرت لازم را بگيرند و نکته هاي آن را استخراج کنند و بر دنياي فعلي خود تطبيق دهند: ﴿لَقَدْ کَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِي الأَلْبَابِ﴾(63)؛ «به تحقيق در قصه هاي آنان عبرت گرفتن براي صاحبان خرد وجود دارد.»
«قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانْظُرُواْ کَيْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذَّبِينَ»(64)؛ «پيش از شما سنتهايي گذشت. پس در زمين سير کنيد و سرانجام تکذيب کنندگان را بنگريد...»
تمام قصص قرآن کريم براي پندآموزي و عبرت گيري از امتهاي پيامبران پيشين است تا مبادا آنچه را که آنان کردند، مسلمانان در زمان خود انجام دهند: «فاعتبروا بحال ولد اسماعيل و بني اسحاق و بني اسرائيل(ع) فما اشد اعتدال الاحوال و اقرب اشتباه الامثال»(65)؛ «پس از احوال فرزندان اسماعيل، اسحاق و يعقوب پند گيريد که «چقدر سرگذشتها با هم متناسب و داستانها شبيه و نظير يکديگرند.»
حضرت(ع) در ادامه مي فرمايند: «و احذروا مانزل بالامم قبلکم من المتلات بسوء الافعال و ذميم الاعمال فتذکروا في الخير و الشر احوالهم و احذروا ان تکونوا امثالهم»(66)؛ «از مايه هاي عبرتي که بر پيشينيان شما به خاطر اعمال بد و کردار ناپسندشان فرود آمده است، دوري گزينيد. بنابراين حالات خير و شر آنان را به خاطر آوريد و از اينکه همانند آنان شويد، برحذر باشيد.
«و اعتبروا بما قد رايتم من مصارع القرون قبلکم»(67)؛ «از آنچه در ميدانهاي نابودي امتهاي پيشين ديده ايد، عبرت گيريد (به عوامل سقوط و انقراض آنان توجه کنيد)!
امام(ع) در خطبه «قاصعه» به نکات بسيار ارزشمندي اشاره کرده اند که توجه خوانندگان را به مطالعه عميق و دقيق آن دعوت مي کنيم. امام(ع) در قسمتهاي آخر اين خطبه بوضوح از مردم مي خواهد که از آنچه بر سر امتهاي پيشين به جهت انجام افعال مذموم آمده است، پند گيرند: «و احذروا ما نزل بالامم قبلکم من المثلات بسوء الافعال و ذميم الاعمال فتذکروا في الخير و الشر احوالهم و احذروا ان تکونوا امثالهم فاذا تفکرتم في تفاوت حاليهم فالزموا کل امر لزمت العزة به شانهم و زاحت الاعداء له عنهم مدت العافية به عليهم و انقادت النعمة له معهم و وصلت الکرامة عليه حبلهم من الاجتناب للفرقة و اللزوم للالفة...»(68)؛ «از کيفرهايي که بر اثر کردار بد و کارهاي ناپسند بر امتهاي پيشين فرود آمد، خود را حفظ کنيد و حال گذشتگان را در خوبيها و سختيها به ياد آوريد و بترسيد که همانند آنها باشيد! پس آنگاه که در زندگي گذشتگان مطالعه مي کنيد، عهده دار چيزي باشيد که عامل عزت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافيت زندگي آنان را فراهم کرد و نعمتهاي فراوان را در اختيارشان گذاشت و به آنان کرامت بخشيد که از تفرقه و جدايي اجتناب کردند و بر وحدت همت گماشتند و يکديگر را به وحدت واداشته سفارش کردند.»
و از کارهايي که پشت آنها را شکست و قدرت آنها را در هم کوبيد، چون کينه توزي با يکديگر، پر کردن دلها از بخل و حسد، به يکديگر پشت کردن و از هم بريدن و دست از ياري هم کشيدن بپرهيزيد! و در احوال مؤمنان پيشين انديشه کنيد که چگونه در حال آزمايش و امتحان به سر بردند؟ آيا بيش از همه مشکلات بر دوش آنها نبود؟ و آيا بيش از همه مردم در سختي و زحمت نبودند؟ و آيا از همه مردم جهان بيشتر در تنگنا قرار نداشتند؟»
خاتمه:
از مجموع آنچه گذشت مي توان دريافت که ديدگاه امام(ع) در نهج البلاغه نسبت به آسيب شناسي جامعه اسلامي بسي گسترده و عميق است، آنچنانکه غوطه ور شدن در آن مجال و دقت بسيار مي طلبد. دقت بر روي هر نکته اي در اين باب، ما را با دنياي از سخن و معرفت روبرو مي سازد.
آنچه در مجموع بيان شد مهمترين آسيبها را در بر مي گيرد. آسيبهايي که اگر بدان توجه نگردد، منجر به فروپاشي حکومت مي شود. اين مهم در بيانات حضرت نيز بيشتر و جدي تر مورد تاکيد قرار گرفته است. لذا با مهمترين آسيبها شروع و به ترتيب اهميت پيش رفتيم. البته هريک از اين آسيبها به ديگري مربوط است و گاه حضرت در کلام خويش چندين آسيب را بر مي شمرد.
آن گاه که حضرت از سزاواري حق خود در امر حکومت نسبت به ديگران، سخن مي گويد نه به خاطر به دست آوردن حکومت است که از آن مي هراسد که جامعه اسلامي دچار آسيبهايي جدي گردد که با گرفتن زمام امور به دست حضرت بسياري از اين آسيبها دفع مي گردد. لذا تا زماني که حضرتش زنده بود، امت دچار آسيبهاي جدي و ريشه اي نگشت و اگر هم مي گشت آثار آن با هوشياري بهنگام حضرت، بي اثر مي گشت. اما با عروج ملکوتي اميرمؤمنان(ع) امت دچار آسيبهايي گشت که تا سالها بعد نتوانست از عواقب شوم آن رهايي يابد.
در پايان اميد آن داريم که با آسيب شناسي دقيق جامعه اسلامي از ديدگاه حضرت و با تاسي به فرمايشهاي گرانبهاي او بتوانيم جامعه اسلامي خويش را از گزند آسيبهاي گوناگون در امان داريم و اين امانت الهي را به صاحب اصلي آن، حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تقديم نماييم.
ان شاء الله
منابع:
- التحقيق في کلمات القرآن الکريم: حسن مصطفوي، ايران، الدائرة العامة للنشر و الاعلام، 1365 ش.
- ترجمه قرآن: مهدي الهي قمشه اي.
- ترجمه نهج البلاغه حضرت اميرالمؤمنين(ع) (همراه با فهرست موضوعي): محمد دشتي، مؤسسه فرهنگي اميرالمؤمنين، 1379ش.
- ترجمه و تفسير نهج البلاغه: علينقي فيض الاسلام، تهارن، کتابفروشي اسلاميه.
- حکومت حکمت، حکومت در نهج البلاغه: مصطفي دلشاد تهراني، تهران، خانه انديشه جوان، 1377.
- الدليل علي موضوعات نهج البلاغه: علي انصاريان، ترجمه اسماعيل تاجبخش، تهران، ياسر، 1363.
- سيري در نهج البلاغه: مرتضي مطهري، قم، صدرا.
- شرح نهج البلاغه: ابن ابي الحديد، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار احياء التراث العربي، 20 ج، 1965 م.
- معجم مفردات الفاظ القرآني: حسين بن محمد راغب اصفهاني، تحقيق نديم مرعشي، دارالکاتب العربي.
- المعجم المفهرس الالفاظ نهج البلاغه: محمد دشتي و سيد کاظم محمدي، قم، مؤسسه اميرالمؤمنين، 1375 ش.
- نهج البلاغه: ترجمه محمدرضا آشتياني، محمد جعفر امامي و عبدالمحمد آيتي.


منابع و مراجع

52) نهج البلاغه، حکمت 163.
53) همان منبع، حکمت 319.
54) بقره، 155.
55) نهج البلاغه، نامه 53.
56) بنگريد به: عوامل سقوط حکومتها در قرآن و نهج البلاغه، ص 216.
57) نهج البلاغه، نامه 53.
58) نهج البلاغه، نامه 53.
59) همان منبع، حکمت 476.
60) همان منبع، نامه 27؛ حضرت در نامه 46 نيز به اين موضوع اشاره کرده اند.
61) همان منبع، نامه 53.
62) نهج البلاغه، خطبه 157.
63) يوسف، 111.
64) آل عمران، 137.
65) نهج البلاغه، خطبه 192.
66) همان منبع، خطبه 192.
67) همان منبع، خطبه 161.
68) همان منبع، خطبه 192.
------------------------------
منبع: www.new.imamalinet.net


مقالات ارائه شده لزوماً منعکس کننده نظر مجمع جهانی اهل البیت (علیهم السلام) نمی باشد

نام  


ایمیل  


متن نظر