عنوان مقاله
بررسي مقايسهاي متن عهدنامه مالک اشتر در سه کتاب نهجالبلاغه، تحفالعقول و نهايةالإرب (1)
متن مقاله
چکيده:
هدف اين پژوهش، بررسي و مقايسه تطبيقي متن عهدنامه در کتب موجود، براي کشف اختلاف اين متون و کمک به رسيدن به متني استوار است. اين بررسي و مقايسه از دو منظر قابل توجه مينمايد: اول، از منظر آماري تا حجم کلي متنها، تفاوتها و اضافات معلوم شده و محلي که متنها به هر نحوي با هم تفاوت پيدا ميکنند، شناسايي شود؛ دوم، از منظر آسيب شناسي حديث تا آسيبهاي احتمالي امکان سنجي شده و موارد آن به اجمال گزارش شود.
نتيجه اين مقايسه نشان داد بيش از چهل مورد تصحيف، بيست مورد درج، دست کم پنج مورد سِقط و حدود هفتاد مورد تقطيع محتمل است. اضافات فراوان و گاه بسيار مهم و برجسته متن تحفالعقول، قرابت نسبي متن نهجالبلاغه و نهايةالإرب، تفاوت متون سهگانه در موارد متعددي و وجود اضافات اختصاصي براي هر سه متن، از ديگر نتايج اين پژوهش است که نشانگر چگونگي رابطه بين اين سه متن است. همچنين، ادعاي تفاوت منابع مورد استفاده اين سه کتاب، از دل اين نتايج برآمده و دست کم قابل طرح خواهد بود.
کليدواژهها: عهدنامه مالک اشتر، نهجالبلاغه، تصحيف، تقطيع، درج، سِقط.
درآمد:
جايگاه رفيع و بيمانند امام علي(ع) از يک سو و فرصت تکرار نشده ايشان براي اداره حکومت در عرصه عمل، براي عهدنامه معروف ايشان به سردار بينظيرشان مالک اشتر، جايگاهي ويژه و خاص را رقم ميزند. به اين دو نکته اصلي بايد نکاتي را چون: تشنگي عصر حاضر براي ارائه مدلي توانا و عادلانه از مديريت حکومت، رونق نسبي مباحث فقه حکومتي پس از انقلاب اسلامي ايران، معرفي عهدنامه به عنوان سندي بينالمللي از سوي سازمان ملل و... نيز اضافه نمود که هر کدام به نحوي بر اهميت اين عهدنامه ميافزايند. نويسنده اين عهدنامه حکيم بليغي چون امير مؤمنان علي(ع) است که ميتوان بر چرايي استفاده هر کلمه در نوشتارش دليلي اقامه نمود. همچنين، اين متن از ابتدا توسط خود ايشان به صورت مکتوب عرضه شده است و اين خود امتياز مهمي نسبت به سخنان شفاهي معصومان است که بعداً مکتوب شدهاند. نيز چگونگي به کارگيري تک تک واژگان اين متن از امتيازات اين عهدنامه است. علاوه بر همه اين موارد، شهرت روزافزون عهدنامه نيز به اهميت موضوع ميافزايد. نشانه روشن اين شهرت، ترجمههاي فراوان عهدنامه از قديم الايام تاکنون و افزون بر آن دست کم ۵۶ شرح اختصاصي عهدنامه است که اين رقم جداي از ترجمه و شرح عهدنامه در ضمن ترجمه و شرح کتاب نهجالبلاغه است.
آنچه در اين مجال مد نظر است، بررسي و مقايسه تطبيقي متن عهدنامه در کتب موجود براي کشف اختلاف اين متون و کمک به رسيدن به متني استوار است. اين بررسي و مقايسه از منظر آسيبشناسي حديث نيز مهم و کاربردي به نظر ميرسد که به نمونههايي از آن اشاره خواهد شد.
منابع عهدنامه:
براي يافتن منابعي که عهدنامه در آنها نقل شده است، بهترين راه رجوع به مستندات نهجالبلاغه است که تاکنون پژوهشهاي خوبي در اين زمينه صورت گرفته است. گزيدههايي از عهدنامه در کتب غير از نهجالبلاغه ديده ميشود، مانند: المجالسة و جواهر العلم، اثر ابوبکر دينوري مالکي (م۳۳۳ق)؛ دعائم الاسلام، اثر قاضي نعمان (م۳۶۳ق)؛ السعادة و الاسعاد في السيرة الانسانية، اثر ابو الحسن عامري نيشابوري (م۳۸۱ق)؛ دُستور معالم الحکم، اثر محمد بن سلامة قضاعي (م۴۵۴ق) و ...
جست و جو در منابع نشان ميدهد که متن کامل عهدنامه، علاوه بر نهجالبلاغه تنها در تحفالعقول و کتاب ادبي نهايةالإرب آمده است. لازم است به اين سه کتاب نگاهي کوتاه بيندازيم:
الف. تحفالعقول، اثر ابن شعبه حراني؛ وي از معاصران شيخ صدوق(م۳۸۱ق) است و از محمد بن همام(م۳۳۶ق) روايت نقل ميکند. شيخ مفيد (م۴۱۳ق) از زمره شاگردان وي شمرده ميشود. علامه مجلسي درباره اين کتاب ميفرمايد:
کتاب تحفالعقول کتابي قديمي است و نظم اين کتاب خود دليل بر والا بودن شأن مؤلف آن است. بيشتر اين کتاب از موعظه و اصول معلوم تشکيل شده است که احتياجي به سند هم ندارد(1).
ب. نهجالبلاغه، گردآوري سيد رضي؛ وي در سال ۳۵۹ق، در شهر بغداد به دنيا آمد و در سال ۴۰۶ق، در همان شهر درگذشت و در جوار کاظمين عليهما السلام مدفون شد. اين که چرا سيد رضي نام کتاب خويش را نهجالبلاغه، گذاشته است، از مقدمه کتاب به خوبي روشن ميشود. سيد رضي _ که خود اديب و شاعري تواناست _ چون اعجاز اميرالمؤمنين(ع) را در زمينه بلاغت و فصاحت ديد، با جمعآوري اين کتاب، عظمت اميرالمؤمنين(ع) را در اين فضيلت، علاوه بر فضيلتهاي فراوان ديگر، به اثبات رساند. به خاطر رعايت اين جنبه است که هيچ گونه ترتيب موضوعي براي نهجالبلاغه قرار داده نشده است. همچنين در ذکر خطبهها و نامهها در بسياري موارد تقطيع نموده و تنها مقداري از خطبهها را _ که بيشتر توجه او را به خود جلب کرده _ آورده است.(2)
ج. نهاية الإرب في فنون الأدب، اثر النويري؛ وي اين کتاب را قبل از سال ۷۲۱ق، در سي جلد و بيش از ۴۴۰۰ صفحه با رويکردي ادبي تاريخي نگاشته است. النويري در اين کتاب خلاصه حدود سي کتاب ادبي مهم را آورده است؛ علاوه بر آن، در کتاب خود، از ۷۶ کتاب خطي و چاپي بزرگان ادب و تاريخ نقل ميکند.(3)
لازم به يادآوري است که براي انجام اين پژوهش از متن نهجالبلاغه صبحي صالح و متن تحفالعقول تصحيح شده توسط مرحوم علي اکبر غفاري در برنامه جامعالاحاديث ۳.۵ و متن نهايةالإرب در نرمافزار المکتبة الشاملة استفاده شده است.
يافتههاي مقايسه:
از آن جا که عهدنامه، در سه کتابي که ذکرشان رفت، کامل آمده است، متن عهدنامه در اين سه کتاب به شکل دقيق و حرف به حرف مورد مقايسه قرار گرفت. نتايج حاصل از اين مقايسه بسيار جالب و قابل توجه مينمايد. با توجه به انجام اين مقايسه با دو رويکرد آماري و فقه الحديثي، نتايج به دست آمده در دو گروه «يافتههاي آماري» و «يافتههاي فقه الحديثي» دستهبندي و ارائه ميشوند.
يافتههاي آماري
حجم کلمات به کار رفته در اين سه کتاب با يکديگر متفاوت است. متن عهدنامه در نهايةالإرب حدود ۳۵۰۰ کلمه، در نهجالبلاغه حدود ۳۸۰۰ کلمه و در تحفالعقول حدود پنج هزار کلمه است. مقايسه متن عهدنامه در اين سه کتاب نشان ميدهد، کلمات اين سه متن نسبت به يکديگر از چهار حالت خارج نيستند:
۱. همساني کلمات هر سه متن؛ مراد از اين تعبير مواردي است که در هر سه کتاب متني کاملاً مطابق و عين يکديگر ثبت شده است. به تعبير ديگر، کلمات هر سه متن عيناً مانند يکديگرند.
حجم اين بخش بيش از سه هزار کلمه است. اگر اين عدد را نسبت به کل کلمات هر کدام از سه متن بسنجيم، اين نتيجه به دست ميآيد: ۸۵ درصد متن نهايةالإرب، ۷۹ درصد متن نهجالبلاغه و شصت درصد متن تحفالعقول را کلمات همسان تشکيل ميدهد و در مقابل، پانزده درصد نهاية، ۲۱ درصد نهج و چهل درصد تحف را مجموع تفاوتها و اضافات اختصاصي تشکيل ميدهند.
۲. تفاوت کلمات هر سه متن؛ مراد از اين تعبير مواردي است که متن ثبت شده در هر سه کتاب با يکديگر متفاوت است. به تعبير ديگر، سه متن متفاوت در پيش روي ما قرار دارد.
حجم اين بخش _که کلمات هر سه متن متفاوت از يکديگرند _ حدود هفتاد کلمه و در ۲۵ مورد است.
۳. تفاوت کلمات يک متن با دو متن ديگر؛ از آنجا که در اين مقايسه سه کتاب با يکديگر مقايسه ميشوند، علاوه بر تفاوت هر سه متن _ که در شماره قبل توضيح داده شد _ حالت ديگري نيز متصور است: تفاوت يک متن با دو متن يکسان و همانند. به تعبير ديگر، در اين موارد دو متن کاملاً يکسان و يک متن متفاوت از آن دو وجود دارد. حجم اين بخش _ که کلمات يک متن با دو متن همسان ديگر تفاوت دارد _ حدود ۵۴۰ کلمه و در ۱۸۵ مورد است؛
۴. فزوني کلمات يک متن نسبت به دو متن ديگر؛ مراد از اين تعبير، مواردي است که يک متن جمله يا کلمهاي افزون بر دو متن ديگر دارد. به تعبير ديگر، کلمه يا کلماتي در يک متن وجود دارد که در دو متن ديگر اساساً وجود ندارد. حجم اين بخش بيش از ۱۵۰۰ کلمه و در ۷۵ مورد است.
از آن جا که اين مقايسه سه طرف دارد، ميتوان براي قسم سوم و چهارم اطلاعات آماري تفصيليتري ارائه نمود تا در تحليل بهتر نتايج مقايسه به کار آيد. در قسم سوم گفته شد که دو متن همسان بوده و متن ديگر با آن دو متفاوت است. با توجه به اين که هر کدام از اين سه کتاب ميتواند متني متفاوت از دو کتاب ديگر داشته باشد. پس رخ دادن سه حالت ممکن و محتمل است و البته پس از مقايسه روشن شد که فراتر از امکان و احتمال، هر سه حالت در عالم واقع هم اتفاق افتاده است. اين سه حالت با چنين حجم آماري رخ داده است:
۱. حالت اول، آن جايي است که متن نهجالبلاغه با دو متن ديگر تفاوت دارد و البته دو متن ديگر کاملاً با يکديگر همسان هستند. اين حالت در دوازده مورد با حجم حدود سي کلمه قابل شناسايي است؛ به عنوان نمونه به اين جمله در هر سه متن دقت کنيد:
نهجالبلاغه: و ليکن أبعد رعيتک منک و أشنأهم عندک أطلبهم لمعايب الناس.
تحفالعقول: و ليکن أبعد رعيتک منک و أشنأهم عندک أطلبهم لعيوب الناس.
نهايةالإرب: و ليکن أبعد رعيتک منک و أشنؤهم عندک أطلبهم لعيوب الناس.
۲. حالت دوم جايي است که متن تحفالعقول با دو متن همسان ديگر تفاوت دارد. اين حالت در ۱۲۱ مورد با حجم حدود ۴۳۰ کلمه رخ داده است؛ نمونه:
نهجالبلاغه: فاتخذ أولئک خاصة لخلواتک و حفلاتک.
تحفالعقول: فاتخذ أولئک خاصة لخلوتک و ملائک.
نهايةالإرب: فاتخذ أولئک خاصة لخلواتک و حفلاتک.
۳. حالت سوم جايي است که متن نهايةالإرب با دو متن ديگر _ که البته آن دو با هم همساناند _ تفاوت دارد. اين حالت در ۳۹ مورد با حجم حدود هشتاد کلمه اتفاق افتاده است؛ از جمله:
نهجالبلاغه: فاستر العورة ما استطعت يستر الله منک ما تحب ستره من رعيتک.
تحفالعقول: و استر العورة ما استطعت يستر الله منک ما تحب ستره من رعيتک.
نهايةالإرب: فاستر العورة ما استطعت يستر الله ما تحب ستره من عيبک.
۴. قسم چهارم مواردي است که اضافاتي در يک متن ديده ميشود که اين محتوا در دو متن ديگر اساساً وجود ندارد. به تعبير، ديگر مواردي که اضافات اختصاصي يک متن هستند. حجم اضافاتي که در هر کدام از اين کتبهاي سهگانه ديده ميشود بدين شرح است:
يک. دو کلمه در متن نهجالبلاغه به صورت اختصاصي وجود دارد.
دو. دو کلمه در متن نهايةالإرب به صورت اختصاصي وجود دارد.
سه. ۱۵۰۰ کلمه در متن تحفالعقول به صورت اختصاصي وجود دارد.
همساني هر سه با هم: ۳۰۰۰کلمه
تفاوت هر دو با نهجالبلاغه: ۳۰کلمه
تفاوت هر دو با تحفالعقول: ۴۳۰کلمه
تفاوت هر دو با نهايةالإرب: ۸۰کلمه
تفاوت هر سه با هم: ۷۰کلمه
اختصاصي نهجالبلاغه: ۲کلمه
اختصاصي تحفالعقول: ۱۵۰۰کلمه
اختصاصي نهايةالإرب: ۲کلمه
آنچه گذشت، اضافات فراوان متن تحفالعقول و قرابت نسبي متن نهجالبلاغه و نهايةالإرب را نشان ميدهد. بيشترين ميزان اضافات اختصاصي، مربوط به متن تحفالعقول است؛ اضافاتي که در مقام معنا و محتوا گاه بسيار مهم و برجسته ديده ميشوند که در بخش فقه الحديث بدان اشاره خواهيم کرد.
در موارد متعددي نيز تفاوت متون سهگانه بدين گونه است که مثلاً در ابتداي جمله امام(ع)، دو متن تحفالعقول و نهجالبلاغه با هم يکسان و متن نهايةالإرب با آن دو متفاوت است و در پايان همان جمله متن نهجالبلاغه و نهايةالإرب يکسان و با متن تحفالعقول تفاوت دارد. براي روشن شدن هر چه بهتر موضوع ذکر يک نمونه لازم و ضروري است. اين جمله انتخابي از متن عهدنامه که از توصيههاي امام(ع) درباره نظاميان است، در سه کتاب بدين شکل آمده است:
نهجالبلاغه: فإن کثرة الذکر لحسن أفعالهم(۱) تهز الشجاع و تحرض الناکل إن شاء الله
تحفالعقول: فإن کثرة الذکر منک(۲) لحسن فعالهم تهز الشجاع و تحرض الناکل إن شاء الله
نهايةالإرب: فإن کثرة الذکر لحسن فعالهم تهز الشجاع و تحرض الجبان(۳) إن شاء الله
(1) اين کلمه در متن نهجالبلاغه با دو متن ديگر تفاوت دارد؛
(2) اين کلمه در متن تحف با دو متن ديگر تفاوت دارد؛
(3) اين کلمه در متن نهاية با دو متن ديگر تفاوت دارد.
اين مثال از اين جهت نيز قابل توجه است که هر سه گونه از تفاوت يک متن با دو متن ديگر، در يک جمله گرد آمده و ديده ميشود.
موارد متعددي از اين دست، به علاوه مواردي که هر سه متن با يکديگر تفاوت دارند، به خوبي مؤيد اين معنا هستند که چه بسا _ تأکيد ميشود چه بسا _ منابعي که اين سه کتاب از آن استفاده کردهاند، متفاوت بودهاند.
يافتههاي فقه الحديثي:
پس از دستيابي به آمار تفاوتها و اضافات اين سه متن نسبت به يکديگر، لازم است با رويکردي فقه الحديثي و آسيبشناسانه اين تفاوتها و اضافات مورد توجه قرار گيرند. روشن است که در موارد تفاوتها گروهي از آسيبها محتمل است و در موارد اضافات گروه ديگري از آسيبها، اما با بررسي موارد موجود و امکان سنجي وقوع آسيبهاي محتمل در هر گروه روشن شد. در بخش تفاوتهاي اين سه متن آسيب تصحيف به شکل چشمگيري محتمل است و در بخش اضافات سه آسيب مهم و تأثيرگذار درج، سِقط و تقطيع. شناسايي موارد محتمل هر کدام از اين آسيبها ميتواند به تشخيص متن صحيحتر و استوارتر کمک کند. در اين جا تفاوتها و اضافات با تفکيک آسيب احتمالي، دستهبندي شده و به آن اشاره ميشود:
۱. موارد احتمالي تصحيف؛ در تعريف تصحيف آمده است:
تصحيف لفظي، هنگامي رخ ميدهد که الفاظ متن يا سند، به الفاظ ديگري که مشابه آن است، تغيير کند. اين تشابه، ممکن است در شنيدن يا ديدن باشد؛ يعني گاهي صورت گفتاري آن الفاظ، شبيه يکديگر است و گاهي شکل نوشتاري آنها(4) در مقايسه سه متن با يکديگر نمونههاي فراواني، بيش از چهل مورد، به چشم ميخورد که در آنها احتمال تصحيف ميرود. نکته جالب آن که گاه در هر سه متن، سه کلمه متفاوتِ شبيه به هم به کار رفته است و البته در بيشتر موارد کلمهاي از يک متن، متفاوت، اما شبيه دو متن ديگر است. به همين جهت اين موارد را در زير عرضه ميکنيم:
1. فإن کثرة الإطراء ... تدني من العزة؛ فإن کثرة الإطراء ... تدني من الغرة؛ فإن کثرة الإطراء ... تدني إلي العزة.
2. ... ما يزيل علته؛ ... ما يزيح علته؛ ... ما يريح علته.
3. أقل في المطامع إشراقا؛ أقل في المطامع إشرافا؛ أقل في المطامع إسرافا.
4. ... من إجمامک لهم؛ ... من الجمام؛ ... من إجماحک لهم.
5. فإن الرجال يتعرضون لفراسات الولاة بتصنعهم؛ فإن الرجال يعرفون فراسات الولاة بتصنعهم؛ فإن الرجال يتعرفون لفراسات الولاة بتصنعهم.
همانطور که مشاهده شد، در اين پنج مورد هر سه متن از کلمات متفاوت، اما بسيار شبيه به هم استفاده کردهاند که گاه تفاوت معنايي چنداني ايجاد نميکنند؛ مثل مورد چهارم. و گاه به نظر ميرسد تغيير معنايي هم به دنبال داشته باشند؛ مانند مورد پنجم.
۱. فإن البخل و الجبن و الحرص غرائز شتي؛ فإن البخل و الجور و الحرص غرائز شتي.
۲. ممن له مثل آرائهم و نفاذهم؛ ممن له مثل أدبهم و نفاذهم.
۳. فاتخذ أولئک خاصة لخلواتک و حفلاتک؛ فاتخذ أولئک خاصة لخلوتک و ملائک.
۴. لا تحدثن سنة تضر بشيء من ماضي تلک السنن؛ لا تحدثن سنة تضر بشيء من ما مضي من تلک السنن.
۵. أکثر مدارسة العلماء و مناقشة الحکماء؛ أکثر مدارسة العلماء و مثافنة الحکماء.
۶. ... يؤتمنون عليه من خواص الأمور؛... يؤمنون عليه من خواص الأمور.
۷. ... فيما يجتمعون عليه من مرافقهم ؛... فيما يجمعونمن مرافقهم.
۸. ... ممن يبطئ عن الغضب و يستريح إلي العذر؛... ممن يبطئ عن الغضب و يسرع إلي العذر.
۹. أفضل قرة عين الولاة استقامة العدل في البلاد؛ أفضل قرة العيون للولاة استفاضة العدل في البلاد.
۱۰. ... بسلامة صدورهم؛ ... بسلامة صدرهم.
۱۱. قلة استثقال دولهم؛ قلة استثقال دولتهم.
۱۲. فإن کثرة الذکر لحسن أفعالهم ...؛ فإن کثرة الذکر منک لحسن فعالهم ... .
۱۳. و لا يدعونک ... و لا ضعة امرئ إلي أن تستصغر من بلائه ما کان عظيما ؛ و لا يدعونک ... و لا ضعة امرئ علي أن تصغر من بلائه ما کان عظيما.
۱۴. و الرد إلي الرسول الأخذ بسنته الجامعة غير المفرقة؛ و الرد إلي الرسول الأخذ بسنته الجامعة غير المتفرقة.
۱۵. و لا تمحکه الخصوم ...؛ و لا تممکه الخصوم ... .
۱۶. و لا يتمادي في الزلة ؛ و لا يتمادي في الذلة.
۱۷. و أصرمهم عند اتضاح الحکم ...؛ و أصرمهم عند إيضاح الحکم ... .
۱۸. ممن لا يزدهيه إطراء و لا يستميله إغراء؛ ممن لا يزدهيه إطراء و لا يستميله إغراق.
۱۹. فإن العمران محتمل ما حملته؛ فإن العمران يحتمل ما حملته.
۲۰. ... و إنما يعوز أهلها لإشراف أنفس الولاة؛... و إنما يعوز أهلها لإسراف الولاة.
۲۱. ثم انظر في حال کتّابک؛ ثم انظر في حال الکتّاب.
۲۲. ... و المترفق ببدنه؛... و المترفق بيده.
۲۳. فإنهم سلم لا تخاف بائقته و صلح لا تخشي غائلته؛ فإنهم سلم لا تخاف بائقته و صلح لا تحذر غائلته.
۲۴. ... فتتواضع فيه لله الذي خلقک ...؛ ... تتواضع فيه لله الذي رفعک ... .
۲۵. و تقعد عنهم جندک و أعوانک ...؛ و تبعد عنهم جندک و أعوانک ... .
۲۶. حتي يکلمک متکلمهم غير متتعتع فإني سمعت رسول الله ص يقول في غير موطن لن تقدس أمة لا يؤخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متتعتع ؛ حتي يکلمک متکلمهم غير متعتع فإني سمعت رسول الله ص يقول في غير موطن لن تقدس أمة لا يؤخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متعتع.
۲۷. منها إجابة عمالک بما يعيا عنه کتابک؛ إجابة عمالک بما لا يغني عنه کتابک.
۲۸. ... کاملا غير مثلوم و لا منقوص؛... کاملا غير مثلوب و لا منقوص.
۲۹. کيف أصلي بهم ...؛ کيف نصلي بهم ... .
۳۰. فلا تطولن احتجابک عن رعيتک؛ فلا يطولن احتجابک عن رعيتک.
۳۱. ... إذا أيسوا من بذلک؛... إذا يئسوا من ذلک.
۳۲. ... مع تفرق أهوائهم و تشتت آرائهم ...؛ ... في تفريق أهوائهم و تشتيت أديانهم ... .
۳۳. و قد جعل الله عهده و ذمته أمنا أفضاه بين العباد برحمته و حريما يسکنون إلي؛ و قد جعل الله عهده و ذمته أمنا قضاه بين العباد برحمته و حرما يسکنون إلي منعته.
۳۴. لا تستقبل؛ لا تستقيل.
۳۵. و الله مبتدئ بالحکم بين العباد فيما تسافکوا من الدماء؛ و الله مبتدئ بالحکم بين العباد فيما يتسافکون من الدماء.
۳۶. فلا تقوين سلطانک بسفک دم حرام؛ فلا تصونن سلطانک بسفک دم حرام.
۳۷. و التغابي عما تعني به ...؛ و التغابي عما يعني به ... .
۳۸. إياک و العجلة بالأمور قبل أوانها أو التسقط فيها عند إمکانها أو اللجاجة فيها إذا تنکرت أو الوهن عنها إذا استوضحت؛ياک و العجلة بالأمور قبل أوانها و التساقط فيها عند زمانها و اللجاجة فيها إذا تنکرت و الوهن فيها إذا أوضحت.
آنچه گذشت، نگاهي گذرا بود به مواردي که احتمال تصحيف در آنها قابل اعتنا است.
بررسي موردي و تک تک اينها مجالي غير از اين مقال را ميطلبد.
ممکن است اين تصور پيش آيد که موارد جزيي اختلافات (چه موارد احتمالي تصحيف و چه غير آن مانند درج و سِقط)، مانند تفاوت در حروف و مانند آن اهميت بالايي نداشته باشد، اما اين گونه نيست و مواردي ميتوان يافت که حتي اين تفاوتهاي جزيي به تغيير معنا منجر شود؛ نمونهاي از اين را در تفاوت متن عهدنامه در اين سه کتاب ميتوان يافت. امام(ع) ابتدا اشاره ميکنند که جامعه از گروهها و طبقات گوناگون چون تاجران، قاضيان، نظاميان، کُتّاب و... تشکيل شدهاند. سپس ميفرمايند خدا براي هر کدام سهمي قرار داده است و در ادامه جملهاي ميفرمايند که در هر سه متن با يکديگر تفاوتهاي بسيار جزيي دارد، اما معنا تحت تأثير همين تفاوتها تغيير ميکند. اين جمله در اين سه کتاب اين گونه آمده است:
نهجالبلاغه: و وضع علي حده فريضة في کتابه أو سنة نبيه(ص) عهداً منه عندنا محفوظاً.
تحفالعقول: و وضع علي حد فريضته في کتابه أو سنة نبيه(ص) و عهداً عندنا محفوظاً.
نهايةالإرب: و وضع علي حده فريضته في کتابه و سنة نبيه(ص) عهداً منه محفوظاً.
به تعبير روشنتر، اگر سؤال شود سهم و فريضه هر کدام از اين طبقات در کجا تنظيم و وضع شده است. جواب اين سه متن بدين شکل متفاوت خواهد بود:
نهجالبلاغه: قرآن يا سنت نبوي که عهدي است نزد ما محفوظ.
تحفالعقول: قرآن يا سنت نبوي و عهدي که نزد ما محفوظ.
نهايةالإرب: قرآن و سنت نبوي که عهدي است محفوظ.
ادامه دارد...
منابع و مراجع
(1) نرمافزار جامع الاحاديث ۳.۵، قم، مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي، بخش کتابنامه.
(2) همان.
(3) نرمافزار المکتبة الشامله، بخش کتابنامه، به نقل از کتاب منهج النويري في کتابه نهاية الأرب، اثر دکتر عبدالحليم الندوي و کتاب المراجع العرية العامة و التراث، اثر دکتر عبدالتواب شرف الدين.
(4) ر.ک: آسيبشناختي حديث، بخش آسيبهاي ماده پژوهش، فصل مرحله نقل حديث، مسعودي عبدالهادي، قم، مرکز چاپ و انتشارات دارالحديث، ۱۳۸۸.
------------------------------
منبع: www.hadith.net
مقالات ارائه شده لزوماً منعکس کننده نظر مجمع جهانی اهل البیت (علیهم السلام) نمی باشد