وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السّلَامُ بِخَوَاتِمِ الْخَيْرِ
يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ، صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلّ ذِكْرٍ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلّ شُكْرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِكَ عَنْ كُلّ طَاعَةٍ.
فَإِنْ قَدّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَةٍ لَا تُدْرِكُنَا فِيهِ تَبِعَةٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِيهِ سَأْمَةٌ، حَتّى يَنْصَرِفَ عَنّا كُتّابُ السّيّئَاتِ بِصَحِيفَةٍ خَالِيَةٍ مِنْ ذِكْرِ سَيّئَاتِنَا، وَ يَتَوَلّى كُتّابُ الْحَسَنَاتِ عَنّا مَسْرُورِينَ بِمَا كَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا
وَ إِذَا انْقَضَتْ أَيّامُ حَيَاتِنَا، وَ تَصَرّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا، وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُكَ الّتِي لَا بُدّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِيَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا.
وَ لَا تَكْشِفْ عَنّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ، يَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِكَ.
إِنّكَ رَحِيمٌ بِمَنْ دَعَاكَ، وَ مُسْتَجِيبٌ لِمَنْ نَادَاكَ.
دعاي آنحضرت در عاقبت به خيري
اي آن كه ياد او ( به زبان و دل و اندام مانند قرآن خواندن و انديشه در مخلوقات و نماز بجا آوردن ) براي ياد كنندگان شرافت و بزرگي است ( نه آن كه بر او منتي داشته باشند ) و اي آن كه سپاسگزاري او سپاسگزاران را پيروزي ( بر نعمتها ) است ، و اي آن كه فرمانبرداري او فرمانبرداران را رهايي ( از بدبختي دنيا و آخرت ) است ، بر محمد و آل او درود فرست ، و دلهاي ما را به ياد خود از هر يادي و زبانهامان را به سپاس خود از هر سپاسي و اندامهامان را به طاعت خود از هر طاعتي به كار آر ( اين مقامي است كه آن را فنا در خدا مي نامند ، و رسيده به اين مقام در عالم وجود و هستي جز او چيزي نمي بيند ، زيرا هستي در نظرش اوست ، نه جز او ، چون از عالم كثرت تجاوز كرده و آن را پشت سر انداخته و از آن فراموش نموده ، و معني وحدت وجود همين است ، نه آن كه خداي تعالي با همه متحد است كه محال و كفر است ) و اگر براي ما فراغتي از كارها مقدر نموده باشي پس آن را با سلامتي ( از آفات ) قرار ده كه در آن ( از انجام اوامر تو چشم نپوشيده ) گناهي ما را درنيابد و خستگي به ما رونياورد تا فرشتگان نويسنده بديها با نامه اي خالي از ياد گناهانمان و نويسندگان نيكيهاي از ما بر اثر آنچه نيكيهامان نوشته اند شادمان برگردند و هنگامي كه روزهاي زندگاني ما سپري شد و اوقات عمرمان به سر رسيد و دعوت تو كه از آن و از پذيرفتنش چاره اي نيست ما را احضار نمايد ، پس بر محمد و آل او درود فرست ، و پايان آنچه نويسندگان كردارهامان براي ما ( روز قيامت ) مي شمارند توبه پذيرفته شده قرار ده كه پس از آن ما را بر گناه كه بجا آورده و نافرماني كه كرده ايم باز نداري ( و توبيخ و سرزنشمان فرمايي ) و روزي كه اخبار بندگانت را آزمايش مي كني ( به حسابشان رسيدگي مي نمايي ) در برابر گواهان ( فرشتگان و انبياء و ائمه عليهم السلام ) پرده اي كه ( گناهان را ) به آن پوشانده اي از روي كار ما بر مدار ( ناگفته نماند : قبول توبه از گناه پيش از رسيدن مرگ و معاينه او برزخي است ، و پس از مشاهده آن اجماع بر آن است كه توبه پذيرفته نخواهد شد ، چنان كه قرآن شريف بر آن گوياست " سوره 4 ، آيه 18 " : وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتي اذا حضر احدهم الموت قال اني تبت الان ولا الذين يموتون وهم كفار اولئك اعتدنا لهم عذابا اليما " و توبه كساني كه گناهان بجا مي آورند تا اين كه مرگ يكي از ايشان برسد و بگويد : اكنون توبه نمودم پذيرفته نيست ، و نه توبه كساني كه در حال كفر مي ميرند ، آنان كه بر ايشان عذاب دردناك آماده ساخته ايم " ابن وهب گفته : شنيدم حضرت صادق - عليه السلام - مي فرمود : هرگاه بنده اي توبه نصوح " توبه اي كه تصميم بر نشكستن آن داشته باشد " نمايد خدا او را دوست داشته گناهان بر او مي پوشاند ، گفتم : چگونه گناهان بر او مي پوشاند ؟ فرمود : گناهاني كه دو فرشته بر او مي نويسند از يادشان مي برد ، و به اعضاي او و قطعات زمين وحي مي فرمايد كه گناهانش را بر او پنهان نمايند ، پس هنگامي كه در پيشگاه خداي تعالي مي آيد گواهي نيست كه به گناهي از گناهان او گواهي دهد ) تويي كه به هر كه تو را بخواند مهربان و به هر كه تو را آواز دهد ( چيزي بخواهد ، درخواستش را ) روا كننده اي ( حضرت صادق - عليه السلام - فرمود : هر كه ده بار بگويد : يا الله به او گفته مي شود : لبيك ما حاجتك يعني البته به خواسته ات مي رسي حاجتت چيست ؟ ) .